تبدیل اختراع به پتنت
قبل از این که مشخصاً به این موضوع بپردازم، لازم است مقدمه مهمی را بیان کنم که در درک کلی موضوع موثر است: حقوق مالکیت فکری یعنی مال تلقی کردن محصولات فکر، و حمایت از آنها در قالب مالکیت. و این یعنی مالکیت فکری اثری مشابه با حق اشخاص در مالکیت نسبت به اموال عینی (قابل رویت و لمس) دارد. هرچند مالکیت فکری، محدودیت زمانی دارد اما سایر مالکیت ها اغلب نه. به این ترتیب هر چیزی که در محدوده مالکیت فکری فرد یا شخص درآید مِلک او/آن است. بنابراین همانطور که شما نمی توانید از خودروی کسی بدون اذن او استفاده کنید (و مثلا سر راه دو تا مسافر هم بزنید!) از نوشته، ملودی، صدا، نرم افزار، اختراع، راز تجاری و امثال اینها هم نمی توانید استفاده کنید (و مثلا به نام خودتان از آن پول در بیاورید) پس مالکیت در این معنی که در اینجا من می خواهم با استفاده از آن موضوع را شرح دهم، یعنی محدودیت. محدود کردن دیگران از استفاده و به کارگیری آنچه به موجب قانون متعلق به یک یا چند شخص شده.
(مالکیت بحث پیچیده و بسیارمهمی است. من در اینجا فقط به موضوع قانون به عنوان مبنای مالکیت اشاره کردم که به هیچ وجه کامل نیست. بررسی مالکیت موضوعی میان رشته ای بین فلسفه سیاسی، اقتصاد سیاسی و حقوق است که پرداختن به آن، هم در حوصله اینجا نیست و هم ما را از موضوع پرت می کند. همین قدر از من بپذیرید فعلاً)
چون مالکیت ایجاد محدودیت برای غیر مالک است، و چون محصولات فکری – به دلیل ماهیت خاص و ویژه شان – نامحدودند (مثلاً شعر گفتن یا عکاسی که تمام نمی شود. می شود؟ یا نقاشی. یا موسیقی و نوشته) اگر بنا باشد برای شخص حق خاصی در مالکیت نسبت به یکی از آنها ایجاد کنیم، لازم است به نحو دقیق و روشن مشخص کنیم مالکیتِ چه چیزی را به او داده ایم. نمی شود که هر که از راه رسید بگوید من فلان چیز را اختراع کرده ام و از این به بعد دیگران حق استفاده از آن را ندارند مگر این که چیزی/بهایی به او/آن بدهند! بر همین اساس برای ثبت اختراع سه شرط اصلی وجود دارد: جدید بودن، کاربرد صنعتی و گام ابتکاری.
در احراز جدید بودن و کاربرد صنعتی کار دشوار نیست اغلب. یک جستجوی ساده در حوزۀ ادعایِ مدعیِ اختراع نشان خواهد داد که آیا آن چیز یا روشِ کارِ جدید قبلاً بوده یا نه. در این که یک اختراع کاربردش صنعتی هم هست یا نه، کار سخت نیست. مثلا شعر را نمی شود به عنوان اختراع ثبت کرد یا موسیقی را. بنابراین مثلاً اگر دستگاهی ساخته باشی که شعر بگوید، چون شعر گفتن به کار صنعت نمی آید، کارِ تو در قالب اختراع قابل ثبت نیست. اما البته که طور دیگری می توانی از آن حمایت قانونی کنی (دست به کار شو!)
می رسیم به گام ابتکاری. سخت ترین بخش کار که داد و قال محققین و مخترعین را درآورده است!
منظور از گام ابتکاری این است که مدعیِ اختراع بتواند ثابت کند چیزی که خلق کرده، که جدید است و کاربرد صنعتی هم دارد، وضع موجود در صنعت را یک پله یا کمتر و بیشتر ارتقا داده و این ارتقا دادن "بدیهی" نبوده که به عقل همۀ حرفه ای های آن صنعت رسیده باشد اما آنها به دلایلی مثل هزینه ساخت، یا نداشتن بازار و امثال اینها نخواسته باشند اجرایش کنند.
آنچه در احراز گام ابتکاری ناراحتی ایجاد می کند (و مخصوص این فقره هم نیست. هر جا تشخیص و احراز و تفسیر لازم است، رخ می دهد) این است که تشخیص چه کسی ملاک و معیار است؟
در قانون آمده که دانش فردِ با مهارت عادی در آن صنعت معیار و ملاک است. اما بر سر این هم خودش بحث است که مثلاً آیا کارگر ماهر هم فرد با مهارتِ عادی تلقی می شود یا نه؟ که قانون ما در این باره ساکت است. در عمل اما به تبعیت از حقوق خارجی، فرد ماهر را شخص باسواد و با دانش بالا در آن صنعت درنظر می گیرند. بر همین اساس، احراز گام ابتکاری در حال حاضر و عموماً از اساتید دانشگاه خواسته می شود. بعضاً هم از فعالین در پارکهای فناوری. که محل انتقاد جدی است، چون بحث از تعارض منافع، بحثی جدی است.
طی این روند، طولانی و پر مشقت است. به همین علت بخش قابل توجهی از مخترعین (در همه جا) عطایش را به لقایش بخشیده و سعی می کنند از اختراع خود در قالب اسرار تجاری حفظ و حراست کنند و مثلاً نگویند چطور فلان چیز/کار را سریع تر یا با کیفیت تر از دیگران می سازند/انجام می دهند.
پ.ن۱: پتنت (Patent) در خارجه هر دو معنی اختراع و گواهی ثبت اختراع را می دهد. اما به طور دقیق منظور از پتنت، گواهی ثبت اختراع است.
پ.ن۲: فرد با شخص فرق می کند. اولی محدودتر و فقط انسان را در بر می گیرد. دومی افراد و سایر موجودیتهایی که قانون به آنها شخصیت بخشیده را هم شامل می شود. مثل دولت، شرکتها و موسسات، مال موقوفه و این روزها کم کم ربات ها. در سراسر متن "او" اشاره به انسان دارد و "آن" به سایر اشخاص.
پ.ن۳: منظور از صنعت در اختراعات، عام است و هر چه صنعت تلقی شود را در بر می گیرد. حتی گردشگری را. این هم خودش دغدغه و بحثی است برای من. هر چند برای نویسندگان این حوزه، نه. شاید چون موضوع اختلاف در آن تقریباً نادر است.
پ.ن۴:در آمریکا، چیزی به نام ثبت موقت اختراع هست (Provisional Patent) که یعنی مخترع اطلاعات اجمالیِ آنچه بر روی آن در حال کار است را ارائه می کند تا ظرف 6 ماه اصل طرح و مشخصات دقیق آن را ارائه کند و گواهی ثبت اختراع صادر شود.
© این نوشته اولین بار صبح خیلی زودی در این وبسایت منتشر شده. به قول اَنتِلِکچوآل خوانده ها، «سواری مجانی» نکنید! ما که پاپِی نمی شویم، اما معلوم می شود، برای خودتان بد است.
عکس را از این سایتها برداشته ام که مجانی گذاشته اند برَوی عکس خوبهایشان را بخری. آنها سلیقه شان خیلی هنری است و الا این هم خیلی خوب است. نیست؟