مطالب حقوقی

پدرسالاری قانونی

6 مهر 1400

این روزها بحث از واکسیناسیون اجباری کرونا و طرح خدمات ندادن به کسانی که مایل نیستند واکسن بزنند، داغ شده. هر چند که اثبات شده کسانی که واکسن نمی زنند خطری برای واکسینه شده ها ندارند، و فقط احتمال مرگ خودشان افزایش پیدا می کند.

احتمالا برایتان پیش آمده که بدون نسخه بخواهید از داروخانه دارو تهیه کنید اما مسئول فنی داروخانه حاضر نشود به شما دارو بفروشد. حتی داروهایی مثل آنتی بیوتیک که مصرف بی ضابطه آن مرگ سریعی به دنبال ندارد.

یا اگر موتورسیکلت سوار می شوید احتمالا برایتان پیش آمده که در گرمای تابستان نخواهید از کلاه ایمنی استفاده کنید، اما به دلیل ترس از جریمه شدن، ناچار به تحمل این کلاه باشید.

شما مالک پول خودتان هستید، پس باید حق داشته باشید هر چقدر از پول تان را در راه شرط بندی از دست بدهید، اما در ایران به جز در مورد سواری کاری، اجازه شرط بندی کردن ندارید

در همه این موارد و مواردی مثل شنا کردن در محل هایی که ممنوعه اعلام می شود، درخواست کردن از پزشک برای پایان دادن به زندگی تان، در حالی که به بیماری لاعلاجی مبتلا شده اید، یا حتی وصیت کردن برای اموال تان در حالی که با خوردن قرص خودکشی کرده اید و کم کم آماده مرگ می شوید؛ با ما طوری رفتار می شود که انگار افراد نابالغی هستیم و خودمان نمی توانیم درست و غلط زندگی مان را از هم تشخیص دهیم و این دولتها هستند که باید برای ما تصمیم بگیرند.

ممکن است گفته شود که دولتها صلاح ما را بهتر می دانند پس اگر چنین کاری می کنند به نفع ماست. البته اولین و دم دستی ترین پاسخ به این قبیل افراد، موضوع سیگار و دخانیاتی مثل قلیان است که ظاهراً آنقدری که فروش بدون نسخه آنتی بیوتیک برای ما ضرر دارد، آنها ضرر ندارند!

برای این که بتوانیم درک روشنی از پدرسالاری قانونی داشته باشیم بهتر است برخی موضوعات را از آن جدا کنیم. اولین آنها مسائل اخلاقی است. برخی مسائل اخلاقی وجود دارند که دولتها از آنها حمایت می کنند. لازم است یادآوری کنم منظورم از مسائل اخلاقی، آن بخش از فلسفه است که به درست و غلط یک رفتار می پردازد. این را در نظر داشته باشیم که همه زندگی ما در اجتماع تحت تاثیر فلسفه و اخلاق است. هر چند که ادعا کنیم علاقه ای به این مسائل به ظاهر دشوار نداریم یا معنی این چیزها را درک نمی کنیم.

از جمله مواردی که هم اخلاقی شمرده می شود و هم می توان آن را زیر مجموعه پدرسالاری قرار داد، موضوعاتی مثل حجاب خانم ها یا مصرف مشروبات الکلی در منزل یا محافل خصوصی است. اما به دلیلی که در ادامه خواهد آمد این موضوعات را از پدرسالاری جدا می کنم.

وقتی از اخلاق صحبت می کنیم منظورمان قاعدتا باید اخلاق هنجاری و رفتارهایی باشد که دیگران را تحت تاثیر قرار میدهد و در همه جوامع هم این تاثیر کم و زیاد وجود دارد. مثلا اگر شنیده باشید چند ماه قبل خانمی در فرانسه که به همراه فرزند 6 ماه اش در صف خرید سوپرمارکت ایستاده بود، به ناچار فرزندش را در همان حال شیر می دهد. خانمی که پشت سر او ایستاده با دیدن این صحنه عصبانی شده و با داد و فریاد اعتراض می کند که تو حق نداری در ملاء عام بچه ات را شیر بدهی و دست آخر هم سیلی محکمی به این مادر بیچاره میزند. در حمایت از آن مادر کمپینی به راه افتاد و همه مادرانی مثل او در خیابان بچه هایشان را شیر دادند تا اعلام شود این کار مادر، اخلاقاً زشت نیست.

پس تا اینجا مسائل اخلاقی را از دایره پدرسالاری قانونی خارج کردیم. البته هستند فیلسوفانِ حقوقی که به درستی، الزامی کردن هر رفتار اخلاقی را غلط بدانند. و باز هم به درستی گفته شده دخالت دولت در مسائل اخلاقی مثل حجاب هم پدرسالاری قانونی تلقی میشود. اما همانطور که گفتم برای ما که در اینجا خیلی عمیق نمی خواهیم صحبت کنیم، جدا کردن این مسائل به نفع درک بهتر موضوع تمام خواهد شد. به این دلیل که مسائل اخلاقی چالش برانگیزند و اگر بخواهیم به این مسائل هم زیر چتر پدر سالاری بپردازیم، قطعا کسانی پیدا خواهند شد که از پدر سالاری دفاع کنند و برای توجیه آنها ناگزیر خواهیم بود به دلایل غلط بودن اجباری کردن مسائل اخلاقی هم بپردازیم که از حوصله این مقال خارج است.

دومین موضوعی که باید از پدرسالاری قانونی خارج کنم، هر چند که در واقع از جمله پدرسالاری قانونی محسوب می شوند، مسائل اقتصادی نظیر قیمت گذاری های اجباری است. این دست مقولات را هم از پدرسالاری جدا می کنم چون در این موارد هم کسانی هستند که از چنین اقداماتی دفاع کنند. مثل این که گفته می شود این اقدامات برای برقراری عدالت در جامعه لازم است. هر چند که این استدلال ها هم غلط است، اما به همان دلیلی که مسائل اخلاقی را جدا کردیم، این دست مسائل اقتصادی را هم از پدرسالاری جدا می کنم.

به این ترتیب فکر می کنم تا اینجا متوجه شده باشیم که منظورم از پدرسالاری قانونی مسائلی است که به هیچ کس جز خود فرد مربوط نیست، یا ضرری را که ما فکر می کنیم ضرر است، فقط به خود آن شخص وارد می کند نه به دیگران. برای مثال کسی نمی تواند ادعا کند از رفتاری مثل استفاده نکردن از کلاه ایمنی یا گرفتن قرص آنتی بیوتیک بدون نسخه، من ناراحت شدم یا احساساتم جریحه دار می شود.

یا مثلا اگر کسی در تلفن همراهش، در کامپیوترش فیلم های مستهجن دارد، نمی شود ادعا کرد که این کار او اخلاقی نیست یا این کار جرم است. این را از این جهت مثال زدم چون تا چند سال قبل مردم به همین دلیل بازداشت می شدند. تا این که هیات عمومی دیوان عالی کشور رای وحدت رویه شماره 645 را صادر کرد و نتیجتاً اعلام شد که نگهداری چنین فیلم و عکسهایی جرم نیست، مگر به قصد خرید و فروش.

یا موضوع دیگر وصیت کردن کسی است که خودکشی کرده. اگر شما تعداد زیادی قرص به قصد خودکشی مصرف کرده باشید و در خلال مدتی که قرصها عمل می کنند، وصیت نامه ای بنویسید، و بعد از دنیا بروید. وصیت نامه ای که نوشته اید باطل خواهد بود!

این حکم های قانونی را با هیچ منطقی سازگار نمی شود، مگر با پدرسالاری قانونی.

در نهایت ممکن است گفته شود حکومت داری به روش پدرسالاری چه اشکالی دارد؟

احتمالا وقتی با مواردی از پدرسالاری برخورد می کنید، احساس بدی را تجربه کرده اید. این احساس بد ریشه در ذات ما دارد. پس برای این که بتوانیم پدرسالاری قانونی را رد یا توجیه کنیم، باید به تعریف مان از انسان بر گردیم. این که ما انسان را موجودی آزاد می دانیم یا نه. اگر انسان موجودی آزاد و مختار باشد، که هست، پس میزان دخالت دیگران در سرنوشتی که او برای خودش انتخاب کرده، مدام باید کمتر و کمتر شود. چه وجود ما در اینجا حاصل تصادف و تکامل باشد و چه مخلوق خداوند باشیم، در تصمیم گیری راجع به زندگی مان آزادیم و نقش دولت و پدران بایستی فقط به آموزش و راهنمایی محدود شود.

یادم هست جایی آقای محمدرضا حکیمی، که انسانی بسیار مذهبی بودند، می گفتند که انسان 6 مرحله زندگی دارد و در تنها مرحله ای که اختیار و حق انتخاب دارد، در این دنیاست و بر اساس انتخابهایی که اینجا می کند زندگی های بعدی او شکل می گیرد. پس اگر نگاه مان مذهبی هم باشد اتفاقا باید بیشتر به حق انتخاب افراد احترام بگذاریم. در مورد مسائل اخلاقی هم اگر فیلسوفان اخلاق و حقوق مخالف دخالت و اجبار هستند، از همین اختیار نشات و مایه می گیرد. که ارزش کار اخلاقی، به انجام اختیاری آن است.

انسان آزاد زاده یا آفریده شده و هیچ کس نمی تواند به این بهانه که صلاح او را می داند یا می خواهد، او را به انجام کاری اجبار کند یا از انجام کاری جلوگیری کند.

این مطلب را با جملاتی از آیزایا برلین در همین خصوص تمام می کنم:

حکومت های پدرسالار هر چه هم حسن نیت داشته باشند، و از سر احتیاط و بی طمعی و عقل حرکت کنند، سرانجام متمایل به این دیدگاه می شوند که بیشتر مردمان را به صورت صغار و محجورین و قاصرین می نگرند که یا علاج ناپذیرند و یا آهنگ رشد آنان چندان کُند است که آزادسازی آنان در آینده ای که بتوان به روشنی پیش بینی کرد، میسر نیست. یعنی در عمل می خواهند بگویند که این مردم هیچ گاه به مرحله رشد نخواهند رسید. این روشی ست که انسان ها را به پستی می کشاند.

 

برای مطالعه بیشتر در این خصوص بنگرید به:

1- کتاب قانون، آزادی و اخلاق؛ هربرت هارت

2- مبانی فلسفی منع حقوقی و کیفری ایراد ضرر به خود، فیروز محمودی جانکی، فصل نامه حقوق، سال 37، شماره 1

3- کمال گرایی کیفری، محسن برهانی، بشری محمدی فرد، مجله مطالعات حقوق کیفری و جرمشناسی، دوره 3 شماره 2