اثبات وجود قرارداد در نبود نسخه متنی
با یک برگ کپی بیع نامه مراجعه کرد. خریدارِ یک زمین بود. راجع به اصل بیع نامه پرس و جو کردم، توضیح داد که اصل بیع نامه را فروشنده به ترتیبی از دستش درآورده و فی الحال در اختیارش نیست. حالا هم مشکل همین است که فروشنده سند را انتقال نمی دهد، در حالی که بیشتر ثمن معامله را دریافت کرده. دعوای سختی بود. باید مالکیت خریدار را ثابت می کردم. اگر استنادم به بیع نامه بود، چون اصل آن در اختیار ما نبود، با یک ایراد ساده وکیل طرف مقابل، دعوا رد می شد. استراتژی طرح دعوا را بر دلایل دیگری بنا کردم.اثبات مالکیت به دلایلی غیر از بیع نامه. وقت جلسه دادگاه مشخص شد. در جلسه توضیح دادم که خواهان ملک را خریده اما بیع نامه را مفقود کرده است، ولی از توجه به چکهای تحویل داده شده و دعوایی که قبلا خوانده به طرفیت موکل برای اعلام فسخ همین معامله طرح کرده و رد هم شده، وجود قرارداد بین طرفین احراز می شود.
اثبات مالکیت به دلایلی غیر از بیع نامه
وکیل طرف مقابل غیر از ایراد نداشتن اصل بیع نامه، و این که چکها بابت معاملات دیگری بوده، گاف بزرگی داد. ظاهرا دفاعشان را بر این اساس برنامه ریزی کرده بودند که اقاله شدن قرارداد را مطرح کنند. گفت دو طرف به قصد اقاله، اصل بیع نامه را به اتفاق از بین برده اند. اقاله لفظی است حقوقی به این معنا که دو طرف با توافق یکدیگر، قرارداد خود را بر هم زنند. بهتر از این نمی شد! حالا نوبت او بود که ادعایش را ثابت کند و وقتی گفت قرارداد بهم خورده، یعنی به طور ضمنی اول تایید کرد که معامله ای بوده.
اقاله که به اشتباه در نظر مردم مترادف با فسخ شده، از نظر قانون، خود قراردادی جدید است
دلیل اثباتی نداشت و فقط بر روی نبود بیع نامه مانور می داد. برگ برنده دست ما بود، چون قبلا فروشنده با ادعای غبن (یعنی ضرر فاحش) و تدلیس (یعنی فریب) نسبت به همین قرارداد در دادگاه دیگری ادعای فسخ کرده بود، که پذیرفته نشده بود. گفتم اگر اقاله شده چرا تقاضای فسخ کردید؟ اگر هم ادعا می کنید بعد از رد فسخ، اقاله شده، باید دلیل ارائه کنید. چرا که هیچ فرد متعارفی در جامعه چنین نمی کند مگر این که منافعش تامین شود. شرایط اقاله چه بوده؟
اقاله موضوع بسیار مهمی در دانش حقوق است و باید با دقت آن را به کار گرفت. اقاله، که به اشتباه در نظر مردم مترادف با فسخ شده، از نظر قانون، خود، یک قرارداد تازه است. به هر حال، من دعوا رو برده بودم، چون طرفم به چیزی استناد کرد که نمی توانست ثابت کند. رای دادگاه هم بر همین اساس و به نفع موکل صادر و نهایتا در دادگاه تجدیدنظر قطعی شد.
به حق بود بنده خدا.