قتل عام گنجشک ها در چین
چون گنجشکها از غلات تولیدی مزرعهها میخورند، حاصل کار مردم کم می شود، پس باید آنها را نابود کرد!
در سال ۱۹۵۸، مائو تسهتونگ که در برنامه ریزی جلوتر از نوک بینی اش را نمی دید، در راستای برنامه یک گام بزرگ به جلو، دستور قتل عام گنجشکها را صادر کرد. هزاران نفر شروع به کشتن گنجشکها کردند. لانههایشان ویران، تخمهایشان شکسته و جوجههایشان را کشتند. حتی کودکان هم با تیروکمان به جان گنجشکان بیچاره افتادند.
آمار قتل گنجشکها وحشتناک بود. گفته شده در عرض یکسال میلیونها گنجشک کشته شد تا جائی که نسل این پرنده در سراسر چین به مرز انقراض رسید. علی رغم هشدار زیست شناسان و حبس و مجازات آنها، زمان زیادی طول نکشید تا حماقت مائو برملا شود: گنجشک ها علاوه بر دانه و غلات، ملخ ها را هم می خورند. در غیاب گنجشکها جمعیت ملخ ها زیاد شد و در نتیجۀ حمله آنها محصولات کشاورزی نابود شد. اینجا بود که مائو به ناچار دستور توقف کشتار گنجشک ها را صادر کرد.
مضحک تر این که تا چند سال یکی از واردات چین از شوروی گنجشک زنده بود تا دوباره تعادل را به طبیعت برگردانند و جمعیت حشرات را با افزایش تعداد گنجشکها کنترل کنند!
این البته تنها حماقت این دیکتاتور نبود، در بسیاری از موارد اصول غیر علمی و برنامهریزی ضعیف باعث هدر رفت بسیاری از منابع کشور میشد. کشور به قحطی گرفتار شد و میلیونها انسان در اثر گرسنگی و کار طاقت فرسا جان دادند تا چین بتواند از غرب جلو بیفتد. رژیم مائو در آن سالها محصولات زراعی کشور را مصادره می کرد و به اروپای شرقی می فرستاد تا بتواند جنگافزار بخرد و حمایت سیاسی دریافت کند. از طرفی مواد غذایی و پول برای حمایت از نهضتهای ضد استعماری و کمونیستی به دیگر مناطق آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین ارسال می شد. در کنار اینها انقلاب فرهنگی چین هم در سالهای ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۶ در حزب کمونیست چین شروع شد. البته مائو معتقد بود: با این همه برنامههایی که برای چین داریم شاید حتی نیمی از جمعیت چین جان خود را فدا کنند، اما کسی نباید به دلیل مرگ انسانها او را سرزنش کند!
از کرامات او یکی هم این که پیشبینی می کرد پس از اجرای طرح یک گام بزرگ به جلو، چین میتواند ظرف پانزده سال فولادی بهتر از فولاد بریتانیا تولید کند. به همین منظور کمیته کمونیستی چین تصمیم بر اضافه کردن ظرفیت کورههای فولاد گرفت و قرار شد مردم در حیاط خانه خود کوره بسازند تا به این ترتیب تولید فولاد را دوبرابر کنند. اما با چه سوختی؟ چوب!
بدون هیچ دانشی از تولید فلز، مائو برپاسازی کورههای کوچک را تشویق می کرد و به این ترتیب روستاییان و کارگرها به تولیدکنندگان فولاد تبدیل شدند اما برای تغذیه کورهها مناطق مختلف کشور از درخت و هر نوع چوب دیگری خالی شد. اما نتیجتاً آهن تولید شده بی کیفیت بود و این همه هدر رفت منابع بی فایده. مائو در دیداری از مراکز تولید فولاد فهمیده بود که تولید فولاد و آهن با کیفیت تنها در مقیاس بزرگ و با سوخت زغالسنگ ممکن است، اما هرگز تولید فولاد به این روش را متوقف نکرد.
برای مطالعه بیشتر در این خصوص بنگرید به:
1- کتاب زندگی خصوص مائو، لی جی سوئی
2- مقاله سیر تحولات چین و اندیشه های مائو، امیرعباس امیر شکاری، فصلنامه تامین اجتماعی، سال دوم، شماره 2
3- China’s Most Censored Author Published His Riskiest Book Yet